ساینا گلیساینا گلی، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 10 روز سن داره

آوای خدا

25 ماهگی عشقمممممممممممم

مدت زیادیه که درست و حسابی ننوشتم. خدا رو شکر کارها رو غلطتک افتاده و من و تو روزهای فرد می ریم مطب. تو خیلی دوست داری مخصوصا خاله هایی رو  که اونجا هستن. خاله مژگان رو هم از همه بیشتر خلاصه سرکارهم که می رم شما می یای البته شکایتی نیست ها چون خانم صمدیان تاکید کرد شما تا 3 سالگی مهد نری. اتفاقا خیلی خوشحالم تو باهام می یای. فقط می ترسم بهت سخت بگذره. البته بگم اون ساعت مهدی هم باز نیست وگرنه شاید وسوسه می شدم بذارمت مهد حرف زدنت دیگه کاملا مثل آدم بزرگا شده. چند روز پیش عمو پرسید خانواده خوبن؟ گفتی: خدا رو شکر یکبار سر صبح ساعت 5 بود اومدی تو اتاق ما می گی من بیدارم شماها خوابیدین پشت تلفن با همه حرف نمی زنی فقط وقتی ...
29 آذر 1392

اطلاع رسانی

راستش می خوام اینجا اطلاع رسانی کنم برای تمام مامانهایی که کودکان بالای 2 سال دارن که دیگه شیر خشک یا شیر مادر نمی خورن. سازمان غذا و داروی امریکا FDA اعلام کرده تمامی بچه های بالای دو سال چون به اندازه کافی در معرض نور خورشید نیستن باید روزی 400IU ویتامین دی دریافت کنن. تمامی مولتی ویتامین های موجود در بازار حداکثر 100IU ویتامین دی دارند. به همین دلیل باید مکمل ویتامین دی رو جدا دریافت کنند. کلسی کر یکی از مکمل های ویتامین دی است. که هر 5 میلی لیتر اون 400IU ویتامین دی داره یعنی باید روزی 2 تا 2.5 سی سی بخورن.
21 آذر 1392

عکسای قبل از دو سالگی

پدر می خواد کاری کنه شما سوار بشی و شما نههههههههههههههه آخه دو تا دختر دو تا پسر رو هل می دن!!!!!!!!!!!!!!!! یکروز مطب عمویاشا ببین با آقا کابینتی چه کردی؟ این که تو دستته اهرم در کابینته و اینجا داری بقیشونو از تو پلاستیک در می یاری و نمی دونم چی برداشتی داری توضیح می دی مال آقاست و اینجا داری با آقا حف می زنی خانم دکتر آینده و اینهم ماژیک هایی که الان دیگه عمو می دونه چرا نمی نویسن! یکروز که هوس کردیم بریم در ارتفاعات نون خالی می خوردی فقططططططط برغان و این شلوارت که الان که این پستو می نویسم برات کلی کوتاه شده. ماشاله حسینیه برغان خیلی قدیمی ب...
12 آذر 1392

zoo party

  این ریسه رو خیلی دوست دارم چون با هم درست کردیم.   اینجا رادین داره می رقصه اینهم کیک خیلی خوشگلمون ایده اش رو خاله مینا داد و خمیرش رو درستید شیر و تمساح و درخت و فیل رو من درستیدم ستاره ها و عدد 2 و گوره خر رو بابا درستید   و چقدر شماها با این فشفشه ها شاد شدید. این ستاره که تو دستته تا آخر شب میل نمودی. نوش جان اینهم تاجت که رسما یادم رفته بود.    انشاله همیشه تو زندگیت احساس خوشبختی داشته باشی. هیچی از این مهم تر نیست. ...
2 آذر 1392

آرام جانم

حس و حال عجیب این روزهای من یادآوری هر روزه سال 90 مو به مو، جزء به جزء و تو که حالا شدی هم صحبت کوچولوی من. نمی تونم بگم انگار همین دیروز بود. خوب که بهش فکر می کنم و همه خاطراتم رو عمیق مرور می کنم می بینم نه خیلی هم زود نگذشت. تو یه نوزاد کوچولو بودی خیلی کوچولو و حالا یه خانم شدی. خیلی خانم. فهمیده، مودب و ...و من به تو می بالم و به خودم برای داشتن همچین دختری. با تو همه چیز خوبه خیلی خوب. عاشقتم و با لحظه لحظه بزرگ شدنت بیشتر و بیشتر می شه. ممنون که اومدی و ممنون که این حس قشنگ رو به من دادی.   13 ماهگی 14 15    17    18 19 20 21  22 23 ...
1 آذر 1392

دو سالگیت مبارک عشقمون

خدایا شکرت. شکرت به خاطر همه چیز و اول همه سلامتی هر سه مون که از همه چیز تو این دنیا مهم تره. شیرین ترین خاطره 1 تا 2 سالگیت واقعا روزی بود که راه افتادی و با اون قدمهای کوچولوت چقدر ما رو شاد کردی. و تلخ ترینش عفونتت بود که به خاطرش تو این یکسال مردم و زنده شدم و هر بار هر چی می شد فکر می کردم دوباره برگشته. بهر حال یکسال با تمام تلخ و شیرینش گذشت با همه خوب و بدش. و قشنگترین لحظه هاش لحظه هایی بود که نفسهای گرمت صورتم رو چنان نوازش می کرد که گویی در بهشتم. سعی کردم برات مادر خوبی باشم. همیشه و می دونم خیلی وقتا نبودم. خوشحالم که باور دارم کامل نیستم و دلم می خواد هر چه بیشتر یاد بگیرم تا بهتر و بهتر باشم برای تو. می خوام بدونی ت...
1 آذر 1392
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به آوای خدا می باشد